نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





به اميدچترفردايت خيس بارانم...


[+] نوشته شده توسط محدثه در 18:16 | |







 

فراموش مکن تا باران نباشد رنگين کمان نيست تا تلخي نباشد شيريني نيست و گاهي همين دشواري هاست که از ما انساني نيرومند تر و شايسته تر مي سازد خواهي ديد ، آ ري خورشيد بار ديگر درخشيدن آغاز مي کند

سهراب : گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی..... گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی..... گفتی زبر باران باید رفت رفتم ولی او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت : دیوانه باران زده


انگار ولگرد شده بودم به جستجوي نشاني ات به تمام جهان سر زدم اما نبودي به دور رفتم حتي به سرزمين خوشبختي در افسانه هاي پدربزرگ كه حقيقت نداشت هيچ كس نبود انگار تو هم ولگرد شده بودي



[+] نوشته شده توسط محدثه در 15:56 | |







خــدايـــــا:
بُـت بود، بـُـت شکـن فــرستادي !!!
مــن پر از بغــضم ،
بغـض شکـن هــم داري؟؟؟



مـثـل يـک جَنـيـن تـو بـَطـن ِدنيـا دسـت و پـا مـيزنــم
هـــي خــدا !
تــا چــنـد مـاهـگـي بــايـد تــاب بـخــو رم
تــا بـيـا ي بــر سـَـر بــالـينــم .!



جـرينـگگگـــ ...
چيـزي نيست !!
يک دل بـــود که آن هــم اشتبـاهـي
شکسـت ..



" حـــوا " را ديــدم
کـولي شــده بــود
بـه هــر گوشـه از ايـن دنـيـا سـرک مـي کــشيـد و
بـه دنـبـال " آدم " مـي گشـت !!!



خـرابــش شــدم
از بـس که بـا دلـم
بـازي کـرد !!



ســاده نيـسـت....
گذشـتـن از كسـي كـه !!!
گذشــته هـايـت را ...
ســاخــته است .



در خواب مــن ،
دست ديگري را نگيـــــر !!
حرمـت نگه دار لعنتــــــــي ... !!



نمـي پـرسم " چـرا ؟ " " چـگونه ؟ " "
از چـه زمـانـي ؟ " " بـه چـه کـسي ؟ " "
بـراي چـه ؟ " " کجـا ؟ "
فـقط مي پـرسـم ، منـو " چـــــند " فـروخـتـي ؟



حرفــهاي تو چـون خـنده هاي دلقـکي ست که نميـدانم
بـاورش کنـم يـا نــه ...؟!!!



هـمه زندگيـم درد اسـت؛ درد
نمي دانـم عظـمت اين کلمـه را درک مي کنـي يا نــه؟!
وقـتي مي گـويـم درد
تـو به دردي فکـر نکـن که جسـم انسـان ممـکن است از يک بيمـاري شـديد بکـشد !
نــــــــه؛ روحـــم درد مي کنـد !



يــادت نخــواهـم انـداخــت ،که بـرگــردي !
اگــر مهّــم بـاشــم ..
يــادت خــواهــم مــانــد !!



نيـازمـندي هـا...
فـــوري ...!!!
بـه يـک دلـيل ِ خـوب بـراي ِ زنـدگـي کـردن نيـازمـندم ... !



آرام ميـگويي:با مـن بـازي نکـن....
و او .......
و او درسـت هـمـين کـار را ميـکـند !...!!!!



تا زنـده اي
در بـرابـر کـسي کـه بـه خـودت عـلاقـه مـنـدش کـردي ،
مسـئــولـي ... !!!



[+] نوشته شده توسط محدثه در 17:0 | |







بعضي از يخ كردن هاي ما از سرما نيست

.

.

لحن بعضي ها زمستانيست...

 


[+] نوشته شده توسط محدثه در 16:18 | |







خیلی سخته

                                                     

به نام کسی که جدایی رو آفرید تا قدر باهم بودنو بدونیم.

خیلی سخته بعد از چند سال تازه بفهمی که دوست داشتنش دروغ

 بوده ولی بازم بهت بگه دوست دارم. خیلی سخته طعم واقعی مرگو

 بچشی ولی صبح که چشماتو باز میکنی ببینی بازم نمردیو یه روزدیگه

 رو باید بازم با خاطره هاش شروع کنی, ولی اون دیگه پیشت نیست,

 پیشت نیست ولی انگار هر لحظه کنارت ولی تو پیش اون بودیو

 هیچوقت ندیدت, این مثل اون میمونه, تو رو گریه بندازه تو اونوبخندونی

 ولی اون یکی دیگه رو خوشحال کنه. خیلی سخته بهت بگه دوست

 دارم ولی نمیخوامت, میگن با یادش باید زندگی کنی ولی تا کی

 خوابشو ببینی, میگن ناامید نشو آخه درد ناامیدی رو نکشیدن چون

 ناامیدی و تنهایی و گریه تنهاهدیه هایی بوده که اون بهت داده ولی تو

تموم زندگیتو بهش دادی. خیلی سخته بهش دل ببندیو دلتو بشکونه,

 تو هم میتونستی دلشو بشکونی ولی اینکارو نکردی چون خیلی

 دوسش داشتی. خیلی سخته بزرگترین آرزوت مرگ باشه ولی اون

 بتونه با یار تازه رسیدش خیلی راحت زندگی کنه بعد کل ثروتت که

 عشقت بوده با کاخ آرزوهاتو یکجا خراب کنه, اونوقت زیر آوار بی مهری

 و تنهایی از فقر محبت و دوست داشتن تا آخر عمر بشینی و زار زار

 گریه کنی. خیلی سخته آرزوت کسی باشه که از این و اون بشنوی

 براش هیچ اهمیتی نداشتی, حالا دیگه آرزوی نبودنتو میکنه. خیلی

 سخته وقتی یادت میاد که حتی با شنیدن اسمش اونقدر خوشحال

 میشدی که دوست داشتی داد بزنی ولی حالا با دیدنشم چیزی جز

 عذاب نصیبت نمیشه چون اون دیگه واسه تو نیست. خیلی سخته بعد

 از چند وقت که میبینیش اشک تو چشمات حلقه بزنه ولی اشکات

 فقط واسه خودت مهم باشند. خیلی سخته جرات هر کاری رو داشته

 باشی به امید اینکه کوه پشتته ولی وقتی یرگردی و پشتتو نگاه کنی

 ببینی یه عمر پشتت به دره بوده, حالا اون دیگه عشقش یه نفر دیگه

 هست اصلا تو براش مهم نیستی, اصلا رسم بازیه قایم موشک زمونه

 اینه, تو چشم میذاری و من قایم میشم ولی تو یکی دیگه رو پیدا

 میکنی.


[+] نوشته شده توسط محدثه در 13:55 | |







امتحان عشق

در جلسه امتحانِ عشق
من مانده‌ام و یک برگۀ سفید!
یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی..
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی‌شود!
در این سکوت بغض‌آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی می‌کند!
و برگۀ سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش می‌کشد!
عشق تو نوشتنی نیست..
در برگه‌ام، کنار آن قطره، یک قلب می‌کشم!
وقت تمام است.
برگه‌ها بالا....

 


[+] نوشته شده توسط محدثه در 13:48 | |








[+] نوشته شده توسط محدثه در 13:41 | |







http://nilook.persiangig.com/lovely/79-393-home.jpg


[+] نوشته شده توسط محدثه در 13:38 | |








[+] نوشته شده توسط محدثه در 13:35 | |







وقتی دل تنها کالائیست که خدا شکسته ی آن را می خرد

پس چرا من به دست کسی که دلم را شکست بوسه نزنم؟!

 


[+] نوشته شده توسط محدثه در 13:30 | |







در سکوت دادگاه سرنوشت ، عشق بر ما حکم سنگینی نوشت. گفته شد دلداده ها از هم جدا، وای بر این حکم و این قانون زشت.....

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


[+] نوشته شده توسط محدثه در 13:29 | |







گفتی که ما به درد هم نمی خوریم!..

اما هرگز نفهمیدی...

من تو را برای دردهایم نمی خواستم...

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


[+] نوشته شده توسط محدثه در 13:28 | |







مطمئن باش و برو ضربه ات کاری بود ، و چه زشت به من و سادگیم خندیدی ، دل من سخت شکست به تو عشقی پاک که پر از یاد تو بود و به یک قلب یتیم که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود ، تو برو و برو تا راحتتر تکه های دل خود را سر هم بند زنم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


[+] نوشته شده توسط محدثه در 13:27 | |








جلوتر نیا!

خاکستر می شوی.

اینجا دلی را سوزانده اند...

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


 


[+] نوشته شده توسط محدثه در 13:25 | |







من ، تو ; ما

  یادت هست ؟

تمام شد

حالا : تو ، او ; شما

من هم به سلامت . . .

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


[+] نوشته شده توسط محدثه در 13:24 | |







غریبه


 

گنجشک ها که آنقدر شبیه همند

چطور همدیگر را میشناسند

و نمیدانم

چقدر شبیه من هست
که تو دیگر مرا نمیشناسی!

- – -


[+] نوشته شده توسط محدثه در 13:22 | |







وقتی میشی نیاز من که نباشی پیش من

اشکهای چشمامو ببین که میریزه به پای تو

بازم که بیقرارمو دلواپسی نگاه تو

تموم هستی منی بمون همیشه پیش من

اگر شدم عاشق تو نزار بیتاب بمونم

لا لایی شبام تویی نزار که بی خواب بمونم

دارم برات شعر میخونم شاید به یادم بمونی

فقط یه چیز اذت میخوام همیشه عاشق بمونی

دوست دارم خیلی کمه ولی جز این چیزی نبود

واژه ها رو ولش کنیم عشقمو از چشام بخون

- – - – - – - – - – - – - – – - – - – - – - – -


[+] نوشته شده توسط محدثه در 13:18 | |








[+] نوشته شده توسط محدثه در 13:10 | |








[+] نوشته شده توسط محدثه در 13:4 | |







نمي نويسم ..... چون مي دانم هيچ گاه نوشته هايم را نمي خواني حرف نمي زنم .... چون مي دانم هيچ گاه حرف هايم را نمي فهمي نگاهت نمي كنم ...... چون تو اصلاً نگاهم را نمي بيني صدايت نمي زنم ..... زيرا اشك هاي من براي تو بي فايده است فقط مي خندم ...... چون تو در هر صورت مي گويي من ديوانه ام



[+] نوشته شده توسط محدثه در 13:38 | |



صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد